هنگامی که تعهدی بین دو طرف وجود دارد، مدیون ناچار به انجام آن تعهد است، مگر آنکه طلبکار (دائن) از انجام آن تعهد که به نفع اوست، صرف نظر کند. اصطلاح ابراء به این موضوع اشاره دارد. ابراء از ریشه بَرء یا بُرء، در اصطلاح لغوی به معنای صرفنظر کردن یا رهانیدن است و در فقه نیز به عملی اطلاق میشود که موجب سقوط تعهد است و برائت ذمه مدیون را در پی دارد.
ابراء در فقه به دو صورت رخ میدهد: نخست طلبکار به مدیون بگوید که تو را از دینی که به من داری بری کردم (اسقاط حق) یا اینکه بگوید طلبم را به تو بخشیدم. (تملیک دین)
در حقوق ایران، ماده ۲۸۹ قانون مدنی به تعریف ابراء پرداخته است «ابراء عبارت است از اینکه دائن از حق خود، به اختیار صرف نظر کند.» در این تعریف قانونی نکات زیر قابل توجه است:
ابراء عملی حقوقی است که به اراده یک نفر (دائن یا طلبکار) صورت میپذیرد و مدیون در آن نقشی ندارد؛ بنابراین در اصطلاح نوعی از ایقاع است.
ایقاع عمل حقوقی یکجانبهای است و برخلاف عقد که برای تحقق یافتن به اراده دو طرف نیاز دارد، برای تحقق ایقاع، اراده یک نفر کافی است.
تحقق ابراء مستلزم وجود دینی است که از قبل میان دائن و مدیون وجود دارد؛ بنابراین عمل حقوقی تبعی است و تابع وجود آن دین است.
در ابراء طلبکار بهطور رایگان از حق خود میگذرد، نه اینکه آن را به دیگری بدهد. بعد از ابراء گویی حقی از ابتدا وجود نداشته است.
ابراء مختص به حقوق دینی (در مقابل حقوق عینی) است. حق عینی، حقی است که شخصی در مورد عین و شیء در عالم خارج دارد و اگر طلبکاری بخواهد از حق عینی خود در مقابل مدیون صرف نظر کند، در اصطلاح حقوقی از آن اعراض میکند. بهطور کلی در ابراء، قواعد عمومی قراردادها مانند اهلیت، معلوم بودن و مردد نبودن و … جاری است، مگر آنکه ماهیت خاص ابراء قاعدهای خاص را بطلبد و آن قاعده در احکام ابراء در قانون یا اصول حقوقی آمده باشد.
ارکان ابراء
ابراء دارای ۴ رکن است که بهطور جداگانه بررسی میشود:
ابراءکننده، صاحب حق یا دائن (طلبکار)
ابراءکننده فردی است که به اختیار از حق دینی خود صرف نظر میکند. از آنجایی که ابراء عملی حقوقی است، دائن در درجه اول باید اهلیت این عمل را داشته باشد. (ماده ۲۹۰ قانون مدنی)
ابراءشونده یا مدیون
با اینکه اراده مدیون در تحقق ابراء نقشی ندارد، اما برای صحت آن باید مدیون مشخص باشد و ابراء بهنحو تردیدآمیز باطل است؛ مثلا اگر دائن بگوید که یکی از سه مدیون خود را ابراء کردم و برای این حرف او هم قرینهای نباشد که منظورش کدام یک از مدیونهاست، عمل او باطل است.
دین یا حق مورد ابراء
ابراء از دین ثابت بر ذمه که موجود باشد، صحیح است، اعم از اینکه دین بر ذمه مستقر شده باشد و حال باشد یا مؤجل و در آینده و در زمان مشخصی قرار باشد بر ذمه مدیون مستقر شود.
ولی ابراء از دین غیرمعلوم باطل است و کسی نمیتواند دیگران را از دیونی که در آینده نسبت به او پیدا خواهند کرد، بری کند.
اگر وجود دین مسلم باشد، ولی برای ادای آن مهلت معینی وجود داشته باشد، مهلت مانع ابراء نیست و صرف وجود دین برای صحت ابراء کافی است.
صیغه یا لفظ ابراء
ابراء با هر لفظ یا عملی که نشانگر آن باشد، صحیح است. در مورد تعلیق ابراء به شرط، اختلاف وجود دارد. غالبا حقوقدانان برخلاف فقها، ابراء معلق را صحیح پنداشتهاند؛ در این مورد مثل این است که دائن که موجر است به مستاجر بگوید که اگر ملکم را تا مهلت معینی که مشخص کرده ام تخلیه کنی، اجاره ماه گذشته را که ندادی به تو میبخشم.
انواع ابراء
ابراء بر اساس موضوع خود نیز به ابراء خاص و ابراء عام تقسیم شده است:
ابراء خاص
ابراء خاص آن است که موضوع آن دین یا حق معین یا حقوق نسبت به عین باشد، مثل اینکه طلبکار، بدهکار را از دین معینی بری کند یا حق انتفاع خود از استفاده از عین معینی را ساقط کرده یا کلیه حقوق خود را نسبت به عین معینی ساقط کند.
ابراء عام
ابراء عام آن است که دائن به مدیون اعلام کند که وی را از هر دینی که دارد بری میکند یا آن که تمام حقوق خود را نسبت به همه اموال منقول و غیرمنقول مدیون اسقاط میکند.
واضح است که در این موارد، ابراءکننده نمیتواند پس از تحقیق ابراء، حقوق قبل از ابراء را مجددا مطالبه کند، ولی مطالبه حقوق و دیونی که پس از وقوع ابراء به وجود میآید، مجاز است.
آثار ابراء
اثر اصلی ابراء سقوط طلب و برائت ذمه مدیون است. این سقوط میتواند ناظر به کل یا بخشی از طلب باشد.
ابراء صرفا به معنای سقوط تعهد است و نباید آن را در حکم یا معادل پرداخت طلب دانست.
در غیر این صورت اگر زوجه کل مهر خود را به شوهر خود ابراء کند و بعد شوهر بخواهد پیش از نزدیکی او را طلاق دهد، در اینجا زوجه میتواند نیمی از مهر را از او بگیرد.
اگر موضوع طلب بهطور جداگانه تضمیناتی نیز داشته باشد، آن تضمینات نیز با تحقق ابراء خودبهخود منحل میشوند.
مثلا اگر مدیون یا بدهکار برای دین خود به طلبکار وثیقهای داده باشد، بعد از ابراء کل دین اصلی آن وثیقه نیز آزاد میشود و عقد رهن مابین آن دو منحل میشود و برعکس آن صادق نیست، یعنی اگر دائن از وثیقه صرف نظر کند و حق خود را نسبت به وثیقه ابراء کند، تعهد مدیون به پرداخت دین اصلی همچنان پابرجاست.